زندگی به شرط خنده

کافه کلاسیک(DEMO LOX)
حرفه ای هابیان تو
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Demo lox و آدرس lagger.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





خطبه ی عقد رشتیا : النکاح السنتی ، و بعدش خوش به حال امتی ، فقط لطفا نوبتی ، اووووی اصغر نزن جلو غربتی خوش غیرت داشته واسه رفیقش تعریف میکرده که: آره دیروز رفتم خونه دیدم یه جفت کفش دم دره، شک کردم. رفتم جلوتر دیدم یه لباس مردونه هم افتاده رو زمین، بیشتر شک کردم. رفیقش می‌پرسه: خوب بعد چی شد؟ میگه:هیچی ‌رفتم جلوتر، دیدم یکی از لباسای خانم هم افتاده رو زمین، بدجوری شک کردم. رفیقش میگه: خوب؟! میگه: رفتم در اتاق خواب رو باز کردم... رفیقش میگه: خوب؟! خوش غیرت میگه: هیچی شکم برطرف شد .. خوش غیرت میاد خونه میبینه بچه‌ها حسابی شلوغ پلوغ کردن. می‌گیره همه رو میزنه و ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمی‌گه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر بین بچه‌هات فرق میگذاری؟ خوش غیرت میگه: آخه اون یکی سیده! به خوش غیرت میگن: چی شد که ایدز گرفتی؟ میگه: از توالت فرنگی! میگن: آدم که از توالت فرنگی ایدز نمیگیره. میگه: آخه نفر قبلی هنوز بلند نشده بود. تو جبهه با خوش غیرت مصاحبه می کنن،‌ازش می پرسن: شما اینجا تا حالا شاهد امداد غیبی هم بودید؟‌خوش غیرت میگه: اووو…فراوون! من برای خودم پیش اومده! مصاحبه‌گره خوشحال میشه، میگه: میشه برای بینندگان تعریف کنید؟ خوش غیرت میگه: والله من نمی دونم چه حکمتیه، من اینجا ج..لق می زنم،‌خانم تو رشت حامله میشه! خوش غیرت شب عروسیش بوده، بهش غذا نمیرسه. خیلی شاکی میشه و تا آخر همینجور اخماش تو هم بوده. آخر شب میشه بهش میگن: بیا بروتو حجله، عروس خانم منتظره. خوش غیرت با همون اوقات تلخ میگه: هر پدرسگی که کبابشو خورده، بیاد کُ..سشم بکنه! پسر خوش غیرت با پسر قزوینیه رفیق بوده و هر روز کار اینا این بوده که قزوینیه به خوش غیرت یک پولی میداده و مشغول میشده! یه روز پسر خوش غیرت با باباش تو یک مغازه واستاده بوده که یه دفعه سر و کله قزوینیه پیدا میشه و به پسره میگه: بیا بریم! خوش غیرت میگه: بابا مگه نمیبینی بابام اینجاس؟! ضایع بازی در نیار! قزوینیه گیر میده که همین الان باید بیای، بهت 3000 تومن میدم! خوش غیرت میگه: ‌بابا چرا حالیت نمیشه؟! میگم نمیشه، جلو بابام ضایع نکن! خلاصه از قزوینیه اصرار واز خوش غیرت انکار،‌تا اینکه باباهه بر میگرده و میگه: پسرجان،‌یک دقیقه بیا اینجا کارت دارم! پسر خوش غیرت میرینه به خودش، با ترس لرز میره پیش باباش میگه: بله بابا؟! خوش غیرت میگه: بابا‌جان میری یا خودم برم؟! فیلمهای برنده «کله ماهی بلورین» در جشنواره رشت: 1- تا حالا باباتو دیدی؟ 2- دو پسر زیر یک سقف 3-پدرم، بهترین دوست بابام 4- من حسام پانزده پدر دارم 5- دیشب مامانت خونه ما بود آیدا. خوش غیرت و قزیونیه رو نصفه شب مست و خراب میگیرن میبرن منکرات. از قزوینیه میپرسن: پدرسگ تو چی‌کاره‌ای؟! میگه: من شاه قزوینم خوار همه تون رو هم میگام! از رشتی میپرسن تو چی‌کاره‌ای؟! میگه: منم پادشاه رشتم، خوار همه تون رو هم میگ..ام! افسره می‌بینه این دوتا حالشون خیلی خرابه، اصلاً حالیشون نیست کجان، می‌گه جفتشون رو بندازن تو یک سلول تا فردا خوارشونو بگ..ان! صبح که میشه مستی از سر جفتشون پریده بوده، اول قزوینیه رو میارن واسه بازجویی، افسره همون اول یکی می‌خوابونه زیر گوشش بهش می‌توپه: پدرسوخته! دیشب که پادشاه بودی، حالا کی‌هستی؟! قزوینیه میزنه زیر گریه، میگه: بالام جان من کارگرم، بدبختم، حالا دیشب یه غلطی کردیم شما ببخش مارو. بعد نوبت خوش غیرت میشه، افسره بهش می‌توپه: ‌خوب تو چی‌کاره‌ای؟! خوش غیرت میزنه زیرگریه، میگه: والله ما تا دیشب پادشاه رشت بودیم، ولی از دیشب تا حالا ملکه قزوینیم! یه بچه رشتی جو جه اش می میره به باباش می گه بابا چرا این جوری شده می گه پاهاشو گرفته بالا که فرشته ها بیان ببرنش بعد از چند روز بچه زنگ می زنه به باباش می گه بابا مامان پاهاشو گرفته بالا که فرشته ها بیان ببرنش عباس آقا قصاب افتاده روی مامان نمی زاره ببرنش .. در خونه خوش غیرت رو میزنن، خوش غیرت میگه: کیه؟‌یارو میگه:‌منم. خوش غیرت میگه:‌کی..رت تو ک..ون ننم!! زنش شاکی میشه، میگه: خاک برسرت! تو چقدر بی غیرتی! خوش غیرت میگه: بابا غیرتو ول کن، قافیه رو بچسب خوش غیرت بچه دار میشه، در خونشون یه تابلو میزنه: با تشکر و قدردانی از اهالی محل! خوش غیرت نفس زنان میاد خونه، به زنش میگه: خانم جان چه نشستی که به هرکی که پنج تا بچه داشته باشه، یک پراید مجانی میدن! زنش میگه: مرد مگه زده به سرت؟! ما که سه تا بچه بیشتر نداریم! خوش غیرت میگه: خانم جان، از شما چه پنهون…من دو تا بچه هم از صغرا خانوم، طبقه پایینی دارم! الان میرم میارمشون. خلاصه میره دو تا بچه‌ها رو میاره، وقتی برمیگرده میبینه دو تا از بچه‌هاش نیستن. از زنش میپرسه: خانم جان، یاسر و علی کجا رفتن؟ زنش میگه: والله تو که پایین بودی، هوشنگ خان اومد بچه‌هاشو برد! رشتیا تو تظاهرات شعار میدادن: این تن شهادت خوایه، زناشون هم میگفتن: پس ما‌ها رو کی گایه! خوش غیرت هر روز که بقال سر کوچشون رو میدیده، یارو بهش میگفته: سلاااام اسمال آقای بی‌غیرت! دو سه هفته‌ای این قضیه تکرار میشه، خوش غیرت همچین بگی نگی بهش بر میخوره، یه شب به زنش میگه: خانم شما روزها ما نیستیم چکار میکنی؟ این اصغرآقا بقال هی به ما میگه بی‌غیرت. زنش میگه: هیچی بابا، تو بهش محل نگذار، اینا به تو حسودیشون می‌شه. خوش غیرت فردا دوباره از در مغازه یارو رد می‌شده، بقاله بهش میگه: سلااااام اسمال آقای بی غیرت دهن‌لق! به یه خوش غیرت میگن: خانمت با پنج تا مرد سبیل کلفت سوار یه پیکان بودن داشتن تو یه سر بالایی میرفتن. خوش غیرت میگه: بابا ایوالله! این پیکانای سری جدید عجب موتوری دارند! خوش غیرت میاد خونه، میبینه زنش لخت رو تخت خوابیده. میگه: خانم جان، باز تو چرا لختی؟! زنش میگه: آخه لباس ندارم! خوش غیرت شاکی میشه، میره در کمد رو باز میکنه، شروع میکنه شمردنه لباسا: این یک پیرهن… این دوتا… این سه تا…اصغرآقا برو اونور…این چهار تا… این پنج تا! ترکه با رشتیه میرن خانوم بازی ، اول رشتیه میره تو میاد میگه : اه ، زنه خودم بهتره ! ترکه میره تو میاد میگه : آره بابا زنه تو بهتره رشتیه به دوستش میگه تهران عجب جاییهااا...... از در ترمینال که می ری بیرون ... با یه ماشین آخرین سیستم می یان دنبالت .... بعد می برن بهترین رستوران شام می دن از اون ورم دربند و درکه و قلیون و حال بعدم بهترین هتل و چه تختی و رخت خوابی .. صبحم کلی پول می زارن تو جیبت و ..... ... رفیقش می گه : برو بابا ... تو که تاحالا تهران نرفتی ... می گه: من نرفتم خانمم که رفته از یه خوش غیرت میپرسن: شما با چه سهمیه‌ای وارد دانشگاه شدی؟ میگه: بنده افتخار میکنم گه فرزند سه تا شهیدم! خوش غیرت تازه ازدواج کرده بوده. روز اول پا میشه، ‌می‌بینه خبری از صبحونه نیست. به زنش میگه: خانم جان، صبحانه کجاست؟ زنش می‌گه: من فکر کردم شما میری سرکار، صبحونه نمی‌خوری. خوش غیرت میگه: ‌ببین خانم جان، ازین به بعد هر روز صبح، سنگگ تازه با کره و پنیرو مربا و عسل روی میزه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه میره سرکار و ظهر بر می‌گرده، ‌می‌بینه خبری از ناهار نیست. به زنش میگه: خانم جان،‌پس ناهار کجاست؟ زنش میگه: من فکر کردم شما سرکارید،‌دیگه ناهار نپختم. خوش غیرت میگه: ببین خانم جان، ازین به بعد هر روز ظهر سر ساعت یک، ناهار، کته کباب و ترشی‌تره و باقالا قاتق باید سر میز باشه، چه من باشم، چه نباشم! خلاصه زنش یک چیزی حاضر می‌کنه، ‌می‌خورند و خوش غیرت باز میره سر کار. شب برمی‌گرده، ‌می‌بینه خبری از شام نیست. به زنش میگه: خانم جان! پس شام چی‌شد؟ زنش میگه: من فکر کردم دیگه شما هم صبحونه خوردید هم ناهار، ‌دیگه شام نمی‌خورید. خوش غیرت میگه: ببین خانم جان، ازین به بعد هر شب ساعت نه روی این میز شام گرم حاضره، چه من باشم، ‌چه نباشم! زنش شاکی میشه، ‌میگه: خوب پس بگذار منم شرایطم رو بگم. ازین به بعد من باید هر روز صبح و ظهر و شب، ‌سه نوبت ک..س بدم! چه شما باشید، چه نباشید! به خوش غیرت می گن پسر حسن آقا ترتیب زنتو داده !! می گه: اوووو…ماشاالله چه بزرگ شده رفیق خوش غیرت نفس زنان میاد پیشش، میگه: پاشو اصغر جون! الان از در خونتون می‌گذشتم، دیدم اکبرآقا با یک دسته گل رفت تو خونتون! خوش غیرت خیلی غیرتی میشه، به شاگردش میگه: ممد، اون قمه منو بیار اینجا! خلاصه قمشو می‌بنده و کتشو می‌ندازه رو شونش و با رفیقش راه میفته طرف خونه. جلوی خونه، خوش غیرت به رفیقش میگه،‌تو اینجا واستا، قضیه ناموسیه! خلاصه رفیقش جلوی خونه وامیسته، خوش غیرت یواشکی میره جلو پنجره،‌از زیر پرده نگاه می‌ندازه تو اتاق خواب، یک مدت نگاه می‌کنه… یهو میزنده زیر خنده، حالا نخند کی بخند! رفیقش میاد ازش میپرسه: چی‌شده بابا؟ چرا می‌خندی؟! خوش غیرت میگه: خودمونیم، این اکبر اقا هم عجب ک..ون گنده‌ای داره! رشتیه به دخترش میگه : شب میری، صبح میای، چیکار می کنی؟ دخترش میگه : میرم میدم. مشکلی هست؟؟ میگه : نه. فقط می خواستم بگم به درست لطمه نزنه یکی ازین لات و لوتای هیکلی تهرونی میره تو یک عرق فروشی تو رشت. خلاصه یک گیلاس عرق سفارش میده، میره وسط سالن وامیسته، یک ضرب گیلاسشو میره بالا و ‌میگه: اونایی که طرف چپم نشستن، همشون مادر به خطان! کسی مشکلی داره؟! ملت همه جفت می‌کنند، هیچکی صداش در نمیاد. بعد یک گیلاس عرق دیگه میگیره،‌یکجا میره بالا،‌میگه: اونایی که طرف راستم نشستن، ‌همشون زن قحبن! کسی مشکلی داره؟! باز کسی خایه نمی‌کنه چیزی بگه. یهو یک خوش غیرت هیکلی از طرف راست بلند میشه، آروم-آروم میاد طرف یارو. یارو میگه: عمو! شوما مشکلی داری؟! خوش غیرت میگه: نه قربون! من فقط طرف اشتباه نشستم!

--

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 30 شهريور 1392برچسب:, ] [ 20:32 ] [ یزدان ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید،هیچ وقت پشیمون نمیشید
آرشیو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 18
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 39868
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



explorer blog





فیلتر شكن








New Page 2

This free script provided by webloger site

کدهای خفن جاوا اسکریپت


www.087532.ir

Google


در كل اينترنت
در اين سايت

بهترين كدهاي جاوااسكريپت